پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
عضو کانال تلگرامی شوید
نوشته شده در چهار شنبه 7 بهمن 1394
بازدید : 1053
نویسنده : محمد اسلامی
سلام بر بازدیدکنندگان این وبلاگ.. لطفا وارد کانال تلگرامی شوید و از مطالبش استفاده کنید.. هر روز چندین مطلب براتون گذاشته میشه جهت بصیرت افزایی.. خوشحال میشم وارد کانال شوید https://telegram.me/islam313i @islam313i https://telegram.me/islam313i@islam313i..

:: برچسب‌ها: تلگرام , شبکه اجتماعی تلگرام , کانال های تلگرام , اخبار رسمی , خبرگزاری تلگرام , دانلود تلگرام , استاد پناهیان , استاد رائفی پور , اخبار سیاسی , اخبار ورزشی , دانلود , دانلود سخنرانی , دانلود مداحی , مداحی , آقا , امام خامنه ای , امام زمان عج , راه سخت نجات , اسلامی , ایران , شبهه , شبهات , شبهات دینی , جواب به شبهات , telegram,me , ir , iran , shia , شیعه و سنی , گروه های تلگرام , ,



به کجا چنین شتابان؟؟
نوشته شده در دو شنبه 7 ارديبهشت 1394
بازدید : 2574
نویسنده : محمد اسلامی
بسم الله الرحمن الرحیم.. والسلام و الصلاة علی سیدنا محمد و آله الطیبین الطاهرین و درود بر شما عزیزان.. سخنی گراف نمی خواهم بگویم تا وقت عزیز و گرامی شما عزیزان را بگیرم ولی چندی قبل یک بنده خدایی به من ایراد و اشکال گرفت که چرا شما در مسائل 1400 سال قبل مانده اید و همیشه هم تکرار می کنید و اینها باعث کینه توزی و بدبینی به مذاهب و ادیان دیگر می شود و به قول کوچه بازاری فرمودند که بابا بی خیال 1400 سال قبل و الآن رو بچسب، الآن تو عرصه تکنولوژی هستیم نه تاریخ! آری این سوال خیلی از مردم شده است و متاسفانه یک عالم که اصلا منظورم آقای هاشمی نیست هم همین حرف رو گفته بودند و کلیپ سخنرانی ایشون هم در فضای مجازی موجود است. حال جواب چیست؟! اول از همه سوالی می پرسم که جواب نیمی از سوال را خواهد داد، آخرش چه؟! این سوال را باید از تک تک ماها بپرسند، از صاحب مغازه بپرسند، آخرش چه؟ از دانشجو بپرسند، آخرش چه؟ از کشاورز بپرسند، آخرش چه؟ از معلم بپرسند، آخرش چه؟ از بیکار بپرسند، آخرش چه؟ از نانوا بپرسند، آخرش چه؟ درست هست باید از همه بپرسند، آخرش چه؟ اگر در وسط همه این کارها جان به جان تسلیم کردی چه می شود؟ خداوند تو را آفرید تا به کمالات برساند و اگر سراغ هر کاری بروی و رضایت معبودت را در نظر نگیری و فقط در پی عیش و نوش باشی، بدون شک زیان می بینی، هم در این دنیا هم در آخرت. باید به این گونه افراد گفت: به کجا چنین شتابان؟؟ پس چه زیباست خداوند را شریک زندگی ات کنی و از همه بیشتر شریک کارت. حال تو رضایت خداوند را در نظر گرفته ای و می بینی قول های خداوند که به تو می رسد از هزاران طریق است، یکی یهودی، یکی مسیحی، یکی اسلام، یکی هندو و غیره. و حتی این ادیان هم شاخه و مذاهب بی شماری دارند که تو را می کشانند به هزاران سال قبل، زمانی که به وجود آمدند. در اینجا واجب می شود که تحقیق کنی و بهترین را انتخاب کنی و بهترین ها برای توست. ولی اکثر مردم مشغله های زندگیشان را بهانه می کنند و من می گویم دنیای آخرت بیش از این دنیا ارزش و کرامت دارد پس برای این دنیای فانی، دنیای باقی را فدا نکنید و امثال این مردم اسیر شده در این دنیا همانند بچه هایی است که تازه متولد شده اند و دائم در حال گریه کردن هستند.. اینها همان جای تاریک و کوچک را دنیایی بزرگ تلقی می کرده اند ولی افسوس که نمی دانستند آن جای تاریک و کوچک ذره ای در برابر این دنیا نبوده.. از پیرمرد روستایی پرسیدند تو چگونه خداوند را شناخته ای؟ گفت: من هر روز چندین بار از چشمه برای خانه آب می آورم و در طول این مدت از بهترین ظرفها استفاده کردم ولی هر بار مقداری از آب خالی می شود ولی نگاهی که به خود می کنم میبینم ده ها سال است که ظرف بدنمان در حال تکان و جنبش است ولی قطره ای تا اراده نکنیم از او نمی ریزد.. بیاییم خداوند را مثل این مرد روستایی بشناسیم و به او ایمان بیاوریم و او را در سفره زندگیمان جای دهیم و بهترین سخن خدا را به وسیله فرستاده بر حق او بپذیریم.. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاتة..

:: برچسب‌ها: چرا در 1400 سال قبل مانده ایم , آخرش که چی , امام جمعه آبگرم , بچه ای که تازه متولد شده , ما آمده ایم تا بهترین را داشته باشیم , بهترین دین و مذهب , پیرمرد روستایی , خدا را چگونه شناخته ای , به خدا ایمان بیاور , خدا شما را دوست دارد , راه سخت نجات , خداوند تو را آفرید تا به کمالات برسی , فرستاده بر حق , داستان جالب , چگونه خدا را شناختی , شناخت خدا , بهترین را انتخاب کن , داستانهای کوتاه و مذهبی , مباحث مذهبی , وبلاگ مذهبی , تاریخ و ادیان , حوزه علمیه ,



کرامات عمر بن خطاب در كتب اهل سنت..
نوشته شده در پنج شنبه 3 ارديبهشت 1394
بازدید : 2459
نویسنده : محمد اسلامی
کرامات عمر بن خطاب در كتب اهل سنتصداي عمر از مدينه تا فسا رسيداين قصه آن قدر معروف است كه حتي كتاب‌هاي لغت نيز آن را نقل كرده‌اند . ما آن را از كتاب البداية و النهاية ابن كثير نقل مي‌كنيم :ذكر سيف عن مشايخه أن سارية بن زنيم قصد فسا و دار أبجرد فاجتمع له جموع ـ من الفرس و الأكرادـ عظيمة و دخم المسلمين منهم أمر عظيم و جمع كثير، فرأي عمر في تلك الليلة فيما يري النائم معركتهم و عددهم فخاوفت من النهار و أنهم في صحراء و هناك جبل إن اسندوا اليه لم يؤتوا ألاّ من وجه واحد. فنادي من الغد الصلاة جامعة، حتي اذا كانت الساعة التي رأي أنهم اجتمعوا فيها، خرج الي الناس و صعد المنبر، فخطب الناس و أخبرهم بصفة ما رأي، ثم قال: يا سارية! الجبل الجبل!!! ثم اقبل عليهم و قال ان الله جنودا و لعل بعضها أن لم يبلغّهم. قال: ففعلوا ما قال عمر، فنصرهم الله علي عدوهم و فتحوا البلد.جناب عمر بن خطاب در مدينه مشغول خواندن خطبه نماز جمعه و آيات قرآن را مي خواند؛ يك دفعه سه مرتبه گفت: «يا ساريه الجبل»، همه ماندند كه چه اتفاقي افتاده؛ بعد از نماز از او پرسيدند كه چه شد وسط خطبه اين چنين گفتي؟ گفت: در حين خطبه خواندن، يك نگاهي كردم به ملكوت زمين و زمان، ديدم لشكري كه براي فتح نهاوند فرستاديم، دشمنان از 4 طرف مي خواهند محاصره كنند و آنها را از بين ببرند، فرمانده شان آقاي ساريه بود، او را صدا زدم كه بيائيد به طرف كوه و از يك طرف با دشمن بجنگيد، تا آنها از 4 طرف حمله نكنند؛ آنها هم آمدند به سمت كوه و جنگيدند. بعد از 3 ماه كه لشكر آمد به مدينه، سؤال كرديم كه آيا اين قضيه را شما هم ديديد؟ گفتند: بله، در فلان روز در بيابان نهاوند بوديم كه صداي عمر بن خطاب در فضا طنين انداز شد و همه لشكر هم صداي او را شنيدند و او از مدينه صدا زد: «يا ساري الجبل»، و اگر صداي عمر بن خطاب نبود، همه از بين رفته بوديم و اين پيروزي هم نصيب اسلام نمي شد..البداية و النهاية، ج7، ص94، قصه جنگ فسا و المغني ، عبد الله بن قدامه ، ج 10 ، ص 552 و الشرح الكبير ، عبد الرحمن بن قدامه ، ج 10 ، ص 387 و فيض القدير شرح الجامع الصغير ، المناوي ، ج 4 ، ص 664 و تفسير الرازي ، الرازي ، ج 21 ، ص 87 و دقائق التفسير ، ابن تيمية ، ج 2 ، ص 140 و أسد الغابة ، ابن الأثير ، ج 2 ، ص 244 و الإصابة ، ابن حجر ، ج 3 ، ص 5 – 6 و تاريخ اليعقوبي ، اليعقوبي ، ج 2 ، ص 156 و الكامل في التاريخ ، ابن الأثير ، ج 3 ، ص 42 – 43 و تاريخ الإسلام ، الذهبي ، ج 1 ، ص 384 و تاريخ ابن خلدون ، ابن خلدون ، ج 1 ، ص 110 و تاج العروس ، الزبيدي ، ج 16 ، ص 327 .رود نيل تحت فرمان عمر..فخر رازي در تفسيرش از جمله مي‌نويسد :الثاني : روي أن نيل مصر كان في الجاهلية يقف في كل سنة مرة واحدة وكان لا يجري حتى يلقى فيه جارية واحدة حسناء ، فلما جاء الإسلام كتب عمرو بن العاص بهذه الواقعة إلى عمر ، فكتب عمر على خزفة : أيها النيل إن كنت تجري بأمر الله فاجر ، وإن كنت تجري بأمرك فلا حاجة بنا إليك ! فألقيت تلك الخزفة في النيل فجرى ولم يقف بعد ذلك .تفسير الرازي ، الرازي ، ج 21 ، ص 88 .رود نيل طغيان كرده بود و خانه هاي مردم داشت نابود مي شد. آمدند خدمت عمر بن خطاب كه اي خليفه رسول الله! به داد ما برس كه خانه هايمان رفت. جناب عمر بن خطاب گفت: يك سفالي براي من بياوريد؛ سريع براي او آوردند و با دست مباركش بر روي آن سفال نوشت :اگر به امر خداوند جاري مي شوي، پس جاري شو و اگر به امر خودت جاري مي شوي، ما كاري نداريم هر كاري مي كني بكن. بعد از آن، اين رودخانه ديگر طغيان نكرد و مردم از طغيان رود نيل راحت شدند.زمين از شلاق عمر ترسيد !فخر رازي مي‌نويسد :الثالث : وقعت الزلزلة في المدينة فضرب عمر الدرة على الأرض وقال : اسكني بإذن الله فسكنت وما حدثت الزلزلة بالمدينة بعد ذلك .وزي در مدينه زلزله شديدي آمد و مردم ريختند بيرون و پناه آوردند به خليفه دوم، خليفه دوم شلاق خود را محكم بر زمين كوبيد و گفت: " آرام باش به اذن خدا " زمين هم آرام شد؛ بعد از آن،‌ زمين مدينه ديگر زلزله نگرفت .آتش ، تحت فرمان عمر!الرابع : وقعت النار في بعض دور المدينة فكتب عمر على خزفة : يا نار اسكني بإذن الله فألقوها في النار فانطفأت في الحال .تفسير الرازي ، الرازي ، ج 21 ، ص 88 .يكي از خانه هاي مدينه آتش گرفت و سرايت كرد به بخش أعظمي از خانه هاي مدينه. مردم مانده بودند حيران و سرگردان كه خانه ها آتش گرفته. عمر نوشت : " اي آتش به اذن خدا ساكن و خاموش شو" و آن را انداخت در آتش و آتش در همان لحظه ساكت و خاموش شد .اين نمونه كوچكي بود از غلو‌هاي اهل سنت در باره خليفه دوم . اگر خداي نخواسته يكي از شيعيان عين همين مطالب را در باره امير المؤمنين يا يكي ديگر از ائمه عليهم السلام نقل كند ، فوراً او را متهم به غلو كرده و فتوي به كفر او مي‌دهند .آهاي وهابي ها ! شما چه جوابي به اين مطالب داريد؟؟.. از شما که اين فضايل را بيان کردين ممنونم و تشکر مي کتم اما سوالي برايم پيش امد چرا جناب خليفه با اين همه معجزات در جنگ احد ان شلاق زمين کش خود را بيرون نياوردند و ترجيح دادن به سرعت فرار کنند خب شايد احتمالا شلاق تا آن روز کشف نشده بود! اگر شیعه اینها را نقل کند می شود غالی و اگر اهل سنت نقل کند می شود کرامت! من از اهل سنت انتظار جواب دادن به این مطلب را ندارم ولی انتظار دارم کمی تفکر و تعقل کنند در مورد همه مطالب این وبلاگ.. ..

:: برچسب‌ها: کرامات عمر بن خطاب در كتب اهل سنت , صداي عمر از مدينه تا فسا رسيد , کرامات خلفای اهل سنت , غلوهای اهل سنت , آیا اهل سنت عمر بن خطاب را شجاع می دانند , سایت وااسلاماه , دروغ سایت وااسلاماه , شخصیت عمر بن خطاب , راه سخت نجات , اهل سنت زاهدان , اهل سنت خواف , آیا شیعه غالی است , چرا اهل سنت تعصب دارد , آیا عمر بن خطاب فضیلت دارد , فراریان جنگ حنین چه کسانی بودند , مولوی عبدالحمید , مناظره شیعه و سنی , مولوی خیرشاهی , فراریان جنگ احد چه کسانی بودند , سایتهای اهل سنت , سنت2 , اهل سنت بخوانند , اهل تشیع یا اهل تسنن , محمد اسلامی , شبهات اهل سنت , شبهات وهابیت , جوان شیعی , شیعه جواب می دهد , آیا اهل سنت حق است , روایات در مورد فضایل عمر بن خطاب , omar ‎ibn khatab , ,



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 66 صفحه بعد